یکی از چیزائی که هر روز ساعت 7 صبح ، روی میزی که موبایلمو میذارم
بدجوری به چشم میخوره ، شناسنامه و و کارت ملی و کپی ها و سند های
ازدواجیه که آخر عاقبتشون بعد از چند سال و اکثرن با داشتن بچه های کوچیک
به " طلاق " کشیده شده ! چراهای زیادی پشت این روند خیلی افزایشی هست
که بعضی هاشون خیلی مُبهم و تعریف نشده هست !
گاهی لازمه...به خاطر ی دنیا دلیل
گاهی هم حتی بدون هیچ دلیل روشنی
جهالت و عجله در ازدواج آخرش به جاهای ناخوب ختم میشه...میگم محمد اونوقت این مدارک توی خونه تونه یا اداره تون/؟ تو ثبت احوال کار میکنی یا دفترخونه ازدواج؟
توی خونه هست سمیرا خانوم
برادرم وکیله
به نظر من هیچ دو تا آدمی نیستن که نتونن با هم زندگی کنن اگه مهارتش رو داشته باشن... اگه از علایق و نفرت هاشون با هم حرف بزنن و سعی کنن بعه اون ها احترام بذارن و بپذیرن
کامنت محبوب چه خاص بود.. یه امر خیلی بدیهی اما در عین حال خیلی بعید!
وقتی خودخواهی زیاد میشه وقتی حاضر نیستن بخاطر همدیگه گذشت داشته باشن و هدفشون برای زندگی هر چیزی هست جز رضایت همسرشون آخرشم همین میشه
یه پیشنهاد بسیار سازنده دارم! موبایلتو بذار یه جای دیگه که چشمت به اون مدارک نیفته ودلت آشوب نشه مدیونی اگه فکر کنی دارم مسخره بازی درمیارم حالا شایدم مسخره بازی باشه اما خب بعضی چیزا هرچی کمتر جلو چشم آدم باشن آدم کمتر بهشون فکر می کنه والا!