کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

ریاست دانشگاه محترم !!!

  

همونطوری که مطلع هستید ، اینجانب در شهر فرهنگی هنری خودمون 

به " پیکاسوی اراک " معروفم ! از اونجا که تنی ( هم تنَ هم تُن ) از 

بچه های وبلاگستان از ما درخواست نموندند که آثار هنری خودمان 

رو به نمایش بگذاریم ، هم اکنون به آنها و به خصوص به محدثه که از 

ما دعوت شرعی و رسمی کرده ، افتخار داده و یکی از این آثار هنری 

رو که در ترم دوم و از روی بیکاری کشیدیم ، به دید عموم میگذاریم .  

از اونجا که اصولن نقاشی های ما رو فقط افراد " با بصیرت " میتوانند  

دریابند و یبار دیگه از اونجایی که متاسفانه همه ی وبلاگی ها افراد  

فوق العاده بی بصیرتی ! هستند ، مجبور شدیم به نقاشیمان دست  

برده و اجزای بدن این نقاشی که استاد محترممان هست را به صورت 

نوشتاری بنویسیم تا خدای نکرده موجب دل آزردگی کسی نشود !  

پس من از شما دعوت میکنم به این نقاشی که ساعت ها رویش کار 

شده بنگرید و اگر تحلیلی روی آن داشتید ، فی/س بو/ک و یاهو و جی میل 

و انواع سایت های معتبر دیگه ، از شما دعوت میکنند که تحلیل هایتان را 

برای آن ها بفرستید ... مُتُشکرم .    

 

 

 

 

 

 

+ دیوار بی در از محسن چاوشی ... فوق العاده هست .