کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

خدمت جونان مذکور مجرد عرض کنیم که ...

 

  

  

آقا از شما که پنهون نیست ، از خدا هم پنهون نباشه !  

ما پارسال این موقع ها جوون بودیم ، جاهل بودیم ، خبر نداشتیم چی شی به چی شیه ،  

جو گرفتمان و از روی نادانی برای باز شدن بختمان !! سبزه رو گره دادیم ، آن هم از نه  

از این گره معمولی ها ، از آن گره های کوری که مللتی هم جمع شوند نمیتوانند کاری کنند !  

خلاصه از آنجا که فردی متواضع و اهل خیر هستیم ، گفتیم تجربه ی خویش را در اختیار شما 

بگذاریم و بگوئیم که اگه فردا خواستید گره بدهید طوری گره بدهید که بتوان بازش کرد ! وگرنه  

گرفتار خواهید شد و نه راه پیش دارید و نه راه پس ها ! از ما گفتن ...  

 

 

+ این پُست را تقدیم میکنیم به فهیمه بانویمان که نمیدانیم او چه گره ای داد که همچین 

فرشته ی کم یاب و گاهی اوقات نایابی نصیبش شد ! از آنجا که به ما برده و اهل خیر میباشد 

کاش وبلاگی داشت تا تجربه ی خویش را در اختیار جماعت مونث میگذاشت ! 

 

++ 13 بدرتون مُبارک !