کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

خوشبحالت آقای راننده !

 

امروز صبح که داشتم میرفتم دانشگاه ، سر راه مینی بوس ها و اتوبوس هایی رو دیدم که بچه های ابتدایی توش نشسته بودن ... 

یاد دوران مدرسه ی خودم افتادم !  

ساعت 7 باید میرفتم سر ایستگاه تا سرویسمون بیاد و بریم مدرسه ... 

وقتی میخواستیم پیاده شیم ، حاضر بودم هرجایی برم و هرکاری کنم جز اینکه برم سر کلاس و درس گوش کنم ! به خصوص درسایی که معلم هاش نامرد بودن !! 

همیشه تو دلم میگفتم کاش منم راننده مینی بوس بودم ساعت 7 صبح نمیرفتم سر کلاس ... 

خوشبحالت آقای راننده !  

 

 

 

 

پی نوشت : نمیدونم چرا انقد هوس رقص کُردی کردم ! حیف که باید دسته جمعی باشه ... !  

  

نظرات 31 + ارسال نظر
م . ح . م . د چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:46 ب.ظ http://baghema.blogsky.com/

سلام !

پارسا چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:32 ب.ظ http://enclosure.blogfa.com/

علیک سلام!
رانندگی هم دردسر خودشو داره...

سلام پارسا جان ... آره میدونم ، اما اون موقع تو اون لحظه دوس داشتم جای اون راننده باشم

A ز R ه H ر A اZ چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:37 ب.ظ http://www.zafa.blogsky.com

واقعاْ خوشبحالش!!!

وانیا چهارشنبه 24 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 ب.ظ

سلام حیف تو دانشگاهم کلی از این روزا داشتیم
اردوهای کلاسیو...
ممدخان منم بودم آهنگ گوش میکردم در حد خفن رقصم میگرفت

ما تا حالا اردو نرفتیم ... میخوام یک پست اتفاقا درباره ی این چیزا بذارم ...

آره والا ... این روزا کلا هوس این چیزا زده به سرمون !

نازنین پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ق.ظ

خواننده که شدی هوس رقص هم که کردی حالا فقط مونده
راننده مینی بوس بشی!!!

میگم پسر چه فکرایی به سرت میزنه
چه هوسهایی میکنی

چقد همشون به هم میاد نازنین !

والا چ کنیم ... دست خودمان نیست !

الهه پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:11 ق.ظ http://khooneyedel.blogsky.com/

علیک سلام پسری....
آقای راننده هم حسرت دوران شما رو داشته و اینکه میرفتین مدرسه و بیخیال غم نون بودین.....
واسه رقص کردی پایه ام!بگرد بازم شریک رقص پیدا کن

سلام ننه شاه جان ...

نمیدونم ، شاید واقعا اینطوری بوده ...

ای ول ... بذار همه بچه ها را دور هم جمع میکنیم میزنیم میرقصیم !

دخترک زبون دراز پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:16 ق.ظ http://dokhtarezabonderaz.blogsky.com/

ولی من برعکس شما بودم دعا می کردم هرچه زودتر برسم مدرسه اولین نفر بپرم تو مدرسه بچه بودم جاهل...

ایول بابا ... ولی خودمونیما عجب حال و حوصله ای داشتی !

ناهید پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:42 ق.ظ

خب همین آرزوها رو میکردی که حالا سر کلاس واس من موشک هوا میکنی



همیشه از درس فراری بودم ... مملکته داریم ؟!

محدثه پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ق.ظ

سلام پسرم!
میگما!فرستادی به ایمیل؟
نرسیده ها!
راستی بابت اینهمه زحمتت ممنون.
خدارو شکر که ابتدایی سرویس نداشتم،همیشه ام دیر میرفتم مدرسه!

سلام ، پسرم ؟!!! محدثه ولی پیشرفت کردی ها ... از سلام کن پریدی به این ...

ببین محدثه هر سوالی داری واسم خصوصی بذار تا جوابشو بهت بگم ... من نمیدونم الان دقیقا باید چی توضیح بدم !

ای بابا .. کاری که نکردم بابا ...

خب خدا رو شکر !

ماهی تنگ بلور پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:10 ق.ظ http://parspalace.persianblog.ir/

آقا رقصو رو من حساب کن آ

جونم رقصنده ی قهار ... باشه حتما

سپیده پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:15 ق.ظ http://1394a.persianblog.ir

من ازمدرسه فراری بودم و حاضر بودم هرجاباشم الا مدرسه....ایییش از مشق های کیلویی هم که متنفر بودم
ولی الان بچه هارو میبینم دلم می خواد واسه یه لحظه برگردم به اون دوران سرخوشی وخجستگی...
منم پایه ی رقص مخصوصا کردیش هستم

منم دقیقا همینطور ! اما الان دوس ندارم برگردم ... بعضی موقع ها دلم تنگ میشه اما حاضر نیستم برگردم ...

به به ... رقاص ها دارن کشف میشن ها !!

فلوت زن پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:33 ق.ظ http://flutezan.blogsky.com/

ااااااااااااااااااااااای ، منم یاد دوران طفولیت و سرویس مدرسم افتادم ، آبی رنگ بود و رانندمون یه پیرمرد مهربون بود اما زود از کوره در می رفت ، حوصلش کم بود ، خب پیر بود دیگه ! همچی دلم براش تنگ شد !


منم برا رقص پایه ام !!

خب بنده خدا حتما شماها پدرشو در میاوردین که از کوره در میرفت دیگه ...

چه حالی میده ها ... همه بچه های بلاگستان جمع شن کردی برقصن !!

تیراژه پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:35 ق.ظ http://tirajehnote.blogfa.com

سلام شما فعلا به فکر آکادمی باشید...رقص رو بذارید واسه شب فینال...همگی با هم...شلوار کردی یادتون نره...!قسمتای دکلمه رو هم تانگو کار میکنیم..تانگوی دسته جمعی!!!حال میده ها...از دونفره اش بیشتر!!باور کن.

سلام ... حالا نمیشه با همین شلوار های عادی رقصید ؟!

والا ما 2 نفرشو تجربه نکردیم ... چ برسه به دسته جمعیش !

دختری از یک شهر دور پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:08 ق.ظ http://denizlove.blogsky.com/

چه فرقی داره؟؟؟۷ صبح بیدار شدن شکنجه آوره!!!
من کلاسام هیچکدومشون صبح نیست انقد حال میده!!!
فقط دوتاش اونارم مجبور شدم !!!

آره اما بعدش نشستن سر کلاس خیلی بدتره !

منم همینطور خدا رو شکر ... بیشترش 2 تا 6 هست

حواترین پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:34 ق.ظ

یه سوال همین الان پیش اومد
خدایی زمان دبستان مگه چندتا معلم داشتید که علی الخصوص اونهایی که مرد بودن رو دوست نداشتی ؟

خب ننه من منظورم که دقیقا ابتدایی نبود ... راهنمایی هم بود جزوش !

کیانا پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 07:50 ق.ظ http://www.semi-burntgeneration.blogsky.com

وا!!!اینم خاسته اس که داشتی؟؟؟
توو خونه موندن که بهتر از راننده اونم از نوع مینی و اتوبوسش.
ارزو میکردی خونه بمونیو به به چه صفایی داره خالی ببندی که مریضیو نمیتونی بری مدرسه بعد راحت میخابیدی
خداییش دور زدم مامی جان از تفریحات سالم اون زمان بوداااا

خب اون موقع دوس داشتم دیگه ...

آخ آخ ، چقد من دلم درد میگرفت و مدرسه نمیرفتم !! یادش بخیر !

سوفی پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ق.ظ

سلاااااااااااااام
خوبی ؟

عجب آرزوی بامزه ای... حاضرم ۲۰۶ رو بگیرم و برای رسیدنت به آرزوت یه مینی بوس برات بخرم !



گروه رقص اراکیها تقدیم میکند :

رقص کردی « لیلی باوانم » با حضور ستاره صحنه ها محمد!!!



امضا :

سلامممممممم خواهری ... عمرا ... من رخشمو با هیچی عوض نمیکنم !



شدیم ستاره ی صحنه ها پس ؟! ای جونم ...

نیما پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:18 ب.ظ

تویه مینی بوس میخوای آهنگ بخونی ؟ فکر کن ممد پشت فرمون با دستمال یزدی داره آهنگ میخونه واسه س !

نیما قرار شد واسه س نخونم ... اگر خواستم یروزی بخونم وقتی دوست شد میخونم !!

اما اگر خواستم بخونم میرم تو جای مخصوص نه پشت مینی بوس اونم با دستمال یزدی !

ناهید پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:48 ب.ظ http://www.nahid2369.blogfa.com

آقا شوما به همه سوال خصوصی جواب میدین؟
من یه سوال خصوصی دارم...
اینم برا تو که ناراحت نشی فقط واسه نیما گذاشتم

بعله ... ما کلا تو فاز جواب دادن سوالات شرعی هم هستیم ...

بگو بچچه ...

برو رد کارت ... وبلاگ من میای باید اینطوری بشی :

م . ح . م . د پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ب.ظ http://baghema.blogsky.com/

پاسخ به کامنت خصوصی توسط م ... :

واست میل کردم ... جاییش مشکل بود بگو واست توضیح بدم ...

بچچه ی خوب و نازنین ، کیه کیه ؟!
فرشته ی روی زمین ، کیه کیه ؟!
منم منم !

خل شدیم رفت ... خودمون واسه خودمون سی ام میذاریم و بعدش هم جواب میدیم ... مملکته داریم ؟!

نیما پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:13 ب.ظ

یادم فت بهت بگم ، من کردی رقصیدنم معروفه ها ! رویه منم حساب کن !

خب زودتر میگفی مشهد 2 تایی میرقصیدیم خب ...

ف@طمه پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:25 ب.ظ http://zarafekocholo2.blogfa.com/

ما الانم سرویسمون یه مینی بوس آبیه ولی حیف نمیشه بزنیمو بخونیم

ای بابا ... چه اشکالی داره مگه ؟! بزنین ، بخونین ، کردی برقصین !

مکث پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:01 ب.ظ http://maks2011.blogsky.com

اصلا حرفشو نزن. حالم از یاداوری سرویس های مدرسه دوران ابتدایی م به هم می خوره. انقدر که ما رو مثل ماهی های توی کنسرو می ریختن روی هم.

عمه زری همه اینطوری بودن ... بعد منم همیشه ایستگاه آخر بودم باید مثه چی سرپا وامیسادم !

ملکه نیمه شرقی پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:14 ب.ظ http://man-unique.blogfa.com/

اتفاقا برعکس راننده ی بنده خدا به تو که توانایی درس خوندن داشتی حسادت میکرده که اگر درس میخوند لازم نبود کل روز جون بکنه آخرشم ۸ش گرو ۹ش باشه!
۲۴۱۲۹

نمیدونم ملکه ... شاید واقعا اینطوری بوده ...

محدثه پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:45 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

بالاخره موفق شدم محمد!
بیا ببین خوب شد یا نه!
بدو!

چقد حس خوبیه که پایین اسمت اسم وبلاگ نوشته شده ...

مبارکت باشه ... الان میام

فاطمه (شمیم یار پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 10:51 ب.ظ

سلامممممممم محمد
دست شمارد نکنه معلم های نامرد
اما در مورد رانندگی..همچین کار دلچسبی نیست که از کلاس رفتن بهتر باشه..پس من چی بگم ۳۰ ساله دارم میرم مدرسه
در مورد رقص هم که گروه تشکیل شده پس چرا معطلین خوب..
بیاین وسط

سلاممممممم خانوم معلم فاطمه ...

خب دور از جون شما ...

آره اما خب بهتر از مدرسه رفتنه دیگه ... خدا به دادت برسه خانوم معلم ...

ایشالله به زودی جمع میشیم کردی میرقصیم !

ناهید جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:07 ب.ظ http://www.nahid2369.blogfa.com

خدایا اینجا چطوری میشه کامنت خصوصی گذاشت؟
آخه اینم مملکته داریم؟آخه اینم وبلاگه داری؟

یره اون تماس با من واسه این کاراست دیگه ...

اگر حال نداشتی اونجا بفرستی عمومی بفرست من تایید نمیکنم

گودول جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:04 ب.ظ http://khesht40.blogfa.com

خوب بیا با هم برقصیم

من پایه ام آقا سعید ...

دختر روزهای بارانی جمعه 26 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:09 ب.ظ http://farzanehtanha.blogfa.com

وای با سرویس میرفتین مدرسه ؟؟؟
چه تیتیش ..

ای بابا ... خب راه دور بود دیگه ...

حسین شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:56 ق.ظ http://hosseinb.blogfa.com

سلام
من رقص رو پایه ام . بلد هم هستم .

سلام هم ولا جان ... قرار شده دور هم جمع شیم برقصیم ... خبرت میکنم !

WinstonKal چهارشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 11:06 ق.ظ http://onlinecasinos-x.com

thanks due to the fact that this countless illuminating website, keep up the momentous undertaking check out this <a href=http://onlinecasinos-x.com>online casinos</a> offers , buy <a href=http://adultsrus.us>sex toys</a>

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد