کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

حاصل یکی دو ساعت علافی !

 

ملک تا سرا ، سرا تا باغ ملی ، باغ ملی تا نیسانیان ، نیسانیان تا شریعتی ، شریعتی تا گردو ، 

گردو تا راه آهن ، راه آهن تا ولی عصر ، ولی عصر تا دروازه تهران ، دروازه تهران تا دانشگاه ، دانشگاه تا حافظیه ، حافظیه تا الهیه ، الهیه تا بهاران ، بهاران تا شهر صنعتی ، شهر صنعتی تا امیر کبیر ، امیر کبیر تا میدون امام ، میدون امام تا ... ! 

زیر بارون ، با صدای بلند نوار ، با اون سرعت دلخواه رانندگی کردن تو خیابون های شهر هم میتونه سرگرم کننده باشه ! به خصوص اگر خیابون ها مثه امشب پرنده توش هم پر نزنه ! 

 

 

 

پی توضیح نوشت : پدر جان اینا امشب مهمونی بودن که من به هوای تمرین سنتور نرفتم ! دیدم داره بارون میاد ... اولش خواستم برم قدم بزنم زیر بارون اما از قدم زدن تنهایی خوشم نمیاد ... تصمیم گرفتم ماشین بردارم و بزنم به دل خیابون ها ... بدون هیچ هدف خاصی میرفتم ... اما از تنهایی رانندگی کردن لذت بردم ... ! 

 

پی بیکاری نوشت : خسته شدم از این روزا ! حس و حال خوندن درسو ندارم ... دانشگاه هم که الحمدلله بسته ... بدجور حوصلم سر رفته ! 

 

پی عکس نوشت : میدون باغ ملی اراک ، به قول اراکی ها مرکز شهرمون ! عکسو از گوگل برداشتم ...