فردا طبق معمول همه ی روزای تعطیل و به خصوص جمعه ها ساعت 10 ، 11
از خواب بیدار میشم ، بعد از اون با خانواده ی محترم میزنیم به دشت و کوه و
بیابون و یکی دو ساعت پیاورده روی مَلَس ! بعد از اون میایم یچی میخوریم و
عصر آدینه به جای دِپ شدن و دلتنگی غروب جمعه ، با پسر دایی محترم میزنیم
زیر آواز و سنتور و تنبک ، شب هم اگر خدا بخواد یسر میریم خونه ی مامان بزرگمان !
وقته دیگه ای برام نمیمونه که بخوام انجام بدم ، حتی اگر فقط 5 دقیقه طول بکشه !
...