کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

هیچ غریبه ای ، آنجا را نمیخواند !

 

باید اعتراف کنم هنوزم که هنوزه جوگیریات پرشین بلاگ رو خیلی بیشتر از جوگیریات الان  

دوس دارم ! شاید چون اون وبلاگ پُره از خاطره های قشنگی که فک نمیکنم بچه ها حالا 

حالا ها اونا رو یادشون بره ! اما شاید مهم ترین قسمت اونجا آشنائی من با کیامهر بود .  

نمیدونم کی بود ، اما فک میکنم اواسط سال 88 ، ینی سه سال پیش همین روزا بود که 

من برای اولین بار اونجا رفتم ، اونم از طریق وبلاگ کرگدن . اولین کامنتی هم که گذاشتم 

یه کامنت خصوصی برای نویسنده ی اونجا بود که یادمه بهش گفتم خیلی ازت خوشم اومده ! 

شاید به خاطر کامنتائی بود که برای بچه ها میذاشت و اونا فوق العاده بودن !  

حالا سه سال از اون روزا داره میگذره ، سه سال تلخ و شیرین ! پُر از اتفاقات عجیب غریب ! 

 تو این سه سال من بارها با اون آدم باحاله کامنت گذار صحبت کردم ، گاهی اوقات 

 ناخواسته اعصابشو خورد کردم ، بعضی موقع ها درد و دل کردم و بعضی موقع ها هم  

ازش کمک خواستم ...  تو همه ی حالات خیالم راحت بود که طرف من کیامهر باستانیه ، 

کسی که مطمئن بودم بدون هیچ چشم داشتی حرفامو خوبه خوب گوش میکنه و بهم  

میگه که باید چیکار کنم ...  خوشحالم که بعد از گذشت این همه مدت رفاقت ما مثه روزای 

اول باقی مونده ، مثه دو تا برادر ... و این نشون میده که دوستی های اینجا تاریخ انقضا نداره ! 

جمله ای که خودم بارها گفتم اما همش از روی بی حوصلگی و شایدم عصبانیت زده شده  

باشه ، اما وقتی به دوستی خودم و کیامهر نگاه میکنم میبینم این رفاقت از خیلی رفاقت های 

دنیای واقعیم ارزشمند تره ، این وقتی بیشتر بهم ثابت میشه که وقتی میبینم من کیامهرو یکبار 

بیشتر ندیدم ، اونم تو 5 ، 6 دقیقه و تو میدون حافظیه ی اراک !  

و حالا فردا تولد نویسنده ی جوگیریاته ، خوشحالم از اینکه هست و مینویسه ، به جرئت میتونم 

بگم وقتی کیامهر انرژی داره و پستای شاد و شنگولی مینویسه ، این انرژی به بچه ها هم منتقل 

میشه و اینو میشه از روی چت - کامنت های بعضی پستا دید ... راستش دیشب یاد اون موقع ها 

افتادم که تو کامنتدونی جوگیریات چت میکردیم و تو عرض یک ساعت تعداد کامنت ها به دو سه 

هزار تا میرسید ! و وقتی کیامهر میامد یکی کامنت میذاشت " فررررررراااااااااااااررررررررر " و به  

اصطلاح از اونجا جیم میزدیم ! امیدوارم بازم از این پستهای به قول خود کیامهر طوفانی ببینیم ... 

 

تولدت مبارک آقای خاصِ بلاگستان ... 

  

 

 

 

 

+ مسلمن یکی از بزرگترین افتخارات دوران وبلاگ نویسیه من ، همکاری با کیامهر تو قسمت 

های رادیو و تولدانه هست ... و اینکه هیچ وقت کمک هاشو برای بلاگزیت و به خصوص مجله  

دهه ی 90 فراموش نمیکنم ...  

 

نظرات 7 + ارسال نظر
دل آرام شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:21 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

محمد این که میگی وقتی پست شاد مینویسه ، انرژیش رو به همه منتقل میکنه رو با تمام وجودم قبول دارم .
امیدوارم همیشه پرانرژی باشه و ما هم در کنار این دوست خوب .
تولدت مبارک بابک عزیز

554 شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:56 ب.ظ http://2dto3d.ir

سلام من امید اسدی (عکاس و فیلمبردار سه بعدی ) هستم و شما را به مشاهده از وب سایتم دعوت می کنم...منتظر شما هستیم

yasna شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:27 ب.ظ http://delkok.blogfa.com

تولدش مبارک ..
خدا حفظش کنه واسه مهربونی که تو وبلاگستان پخش کرده ... واسه خلاقیتی که داره... واسه...
قدر این دوستا رو بدون خیلی

آوا شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:42 ب.ظ

با تموووووووووووم
این پستت صددد
در صددددددددد
موافقم.......
تولدت مبارک
بابــــک خان
جان........
یاحق...

طـ ـودی یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:48 ق.ظ http://b-namoneshon.blogsky.com

تولدشون چندین هزار بار مبارک باشه بخاطر همه ی محبت و بزرگی و همه ی مهربونیشون

عارفه یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:30 ق.ظ http://inrozha.blogsky.com/

چه قدر قشنگ گفتی آقای خاص وبلاگستان
تولدش مبارک

سارا یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:28 ق.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

امیدوارم همیشه شاد و پرانرژی بمونه و این حسای قشنگو به همه منتقل کنه
تولدشششش مبااااارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد