آی گفتی اکثر مواقع همینه که تو میگی شاید در تمام این سالها فقط یکی دوباری از آهنگ وبلاگی خوشم امده و چندین بار وب رو رفرش کردم صرفا برای شنیدن اهنگش در اون مقطع زمانی و نهایتش هم اون اهنگ رو دانلود کردم. یک نمونه اش بازی سفره های افطار وبلاگ جوگیریات باقی موارد اهنگ به شدت رو اعصابم بوده..یعنی به شدددت!
منم دوست ندارم وقتی آهنگ روی وبی پخش میشه. البته گاهی هم بوده که وبلاگ مورد نظر رو صرفا برای شنیدن اهنگش(!) باز کردم و یا رفرش کردم. و تنها باری هم که یه اهنگ با حال و هوای وب جور بود، بازی سفره های آسمانی جوگیریات بود و بس
مریم انصاری
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 ساعت 12:50 ق.ظ
در مورد وبلاگی که حس و حال شما رو به هم زده نمی دونم این چیزی که من میخوام بگم صدق می کنه یا نه؟!
ولی من شخصاً روی وبلاگم اتفاقاً موسیقی می ذارم و اتفاقاً متناسب با حال و هوای «اون لحظه ی خودم یا پُستی که قراره بنویسم یا نوشتم قبلاً» انتخاب می کنم... نه حال و هوای «خواننده ی وبلاگم»!!!.
محمد عزیز. پسر گل. «به نظر من»، یه مقدار خیلی کم، کم لطفی کردی در مورد موسیقی زمینه ی وبلاگ ها.
صحبتی که شما کردی، مثل این می مونه که شما داری برای خودت یه آهنگی رو با صدای ملایم گوش میدی و همزمان با اون فیلمی یا سریالی رو هم می بینی که به جایی میرسه که یه موسیقی متن پخش میشه، بعد تمرکزت بهم بخوره و بگی:
«تنها حُسنی که توو موسیقی متن یه فیلم یا سریال، وجود داره اینه که اونچنان آدمو از حس و حالش وسط شنیدن آهنگ خودش دور می کنه که ... ...»
حالا میگم اگه روزی روزگاری، سالی زمونه ای گذرتون به وبلاگ من افتاد، محمد جان، پسر خوبم، به محض Play شدن آهنگ، Stop یا Pause اش رو که بزنی، از حس و حالت بیرون نمیاردت. قول مردونه میدم.
بعد تازه یه نکته ی دیگه:
دو تا محبت که توی یه دل جا نمیشه که! میشه آیا؟
منظورم اینه که آدم، اگه داره واقعاً با «تمرکز» به یه موسیقی گوش میده، پس همزمان با اون نمیتونه وبلاگای مردم رو با «تمرکز» بخونه و به عمق حرفی که در اون وبلاگ زده شده دقت کنه و احیاناً نظر بده.
یا آهنگ رو با تمرکز گوش نمیدی، یا پُست اون نویسنده رو سرسری می خونی!
م . ح . م . د
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 ساعت 01:03 ق.ظ
چقد فلسفی شد مریم خانوم !
طـ ـودی
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 ساعت 01:48 ق.ظ
وااااااااای دقیقا محمـــــــد یعنی همیشه عذاب میکشم از این آهنگا هیچــــــوقت هم گوش نمیدم بهشون هیچـــــــــــوقت!!!! چندین بارهم خواستم همچین پستی بذارم ولی روم نمیشد!!!! آخه من همیشه خودم دارم آهنگ گوش میدم بعد سه چهار تا وبلاگو با هم باز میکنم بعد یهو آهنگ پخش میشه باید یکی یکی بگردم ببینم صدا از کدومه!!!!
آوا
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 ساعت 04:31 ب.ظ
وای چه بامزه . منم همینو میگم گاهی انقدر متن پست واسم مهمه که واسه این که حواسم پرت نشه سریع میرم آهنگه روقطع میکنم که خوب بخونم و اینکه با تیراژه و دل آرام موافقم...یه نمونه بارزش که خیلی آهنگه رودوسداشتم وهی دوس داشتم بخونه و بخونه همون آهنگ سفره های آسمانی بود......... یاحق...
احمد
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 ساعت 05:00 ب.ظ
موافق نیستم چون بعضی وبلاگها آهنگ هاشون قشنگه !
جزیره
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 ساعت 05:58 ب.ظ
موافق نیستم چون خودم گاهی اوقات اهنگ میزارم رو وبم ولی خداییش دقت کن محمد شاید نویسنده میخواسته حسشو با اون اهنگ به خواننده منتقل کنه،چیرا درک نمیکنی تو؟ها؟چیرا؟ میدونی همون اهنگ گذاشتن چقدر دنگ و فنگ داره؟"ایکون دنگ و فنگ"نمیدونی که،اگه میدونستی میرفتی از تک تک نویسندگانی که اهنگ میزارن تشکر میکردی :دی
عارفه
چهارشنبه 28 فروردینماه سال 1392 ساعت 07:56 ب.ظ
یک وبلاگی بود من اهنگش دوست داشتم بعد ان قدر میرفتم این وبلاگ که کل خانواده شاکی شده بودند حیف آهنگ برداشت
آی گفتی
اکثر مواقع همینه که تو میگی
شاید در تمام این سالها فقط یکی دوباری از آهنگ وبلاگی خوشم امده و چندین بار وب رو رفرش کردم صرفا برای شنیدن اهنگش در اون مقطع زمانی و نهایتش هم اون اهنگ رو دانلود کردم.
یک نمونه اش بازی سفره های افطار وبلاگ جوگیریات
باقی موارد اهنگ به شدت رو اعصابم بوده..یعنی به شدددت!
منم دوست ندارم وقتی آهنگ روی وبی پخش میشه. البته گاهی هم بوده که وبلاگ مورد نظر رو صرفا برای شنیدن اهنگش(!) باز کردم و یا رفرش کردم.
و تنها باری هم که یه اهنگ با حال و هوای وب جور بود، بازی سفره های آسمانی جوگیریات بود و بس
در مورد وبلاگی که حس و حال شما رو به هم زده نمی دونم این چیزی که من میخوام بگم صدق می کنه یا نه؟!
ولی من شخصاً روی وبلاگم اتفاقاً موسیقی می ذارم و اتفاقاً متناسب با حال و هوای «اون لحظه ی خودم یا پُستی که قراره بنویسم یا نوشتم قبلاً» انتخاب می کنم... نه حال و هوای «خواننده ی وبلاگم»!!!.
محمد عزیز. پسر گل. «به نظر من»، یه مقدار خیلی کم، کم لطفی کردی در مورد موسیقی زمینه ی وبلاگ ها.
صحبتی که شما کردی، مثل این می مونه که شما داری برای خودت یه آهنگی رو با صدای ملایم گوش میدی و همزمان با اون فیلمی یا سریالی رو هم می بینی که به جایی میرسه که یه موسیقی متن پخش میشه، بعد تمرکزت بهم بخوره و بگی:
«تنها حُسنی که توو موسیقی متن یه فیلم یا سریال، وجود داره اینه که اونچنان آدمو از حس و حالش وسط شنیدن آهنگ خودش دور می کنه که ... ...»
حالا میگم اگه روزی روزگاری، سالی زمونه ای گذرتون به وبلاگ من افتاد، محمد جان، پسر خوبم، به محض Play شدن آهنگ، Stop یا Pause اش رو که بزنی، از حس و حالت بیرون نمیاردت. قول مردونه میدم.
بعد تازه یه نکته ی دیگه:
دو تا محبت که توی یه دل جا نمیشه که! میشه آیا؟
منظورم اینه که آدم، اگه داره واقعاً با «تمرکز» به یه موسیقی گوش میده، پس همزمان با اون نمیتونه وبلاگای مردم رو با «تمرکز» بخونه و به عمق حرفی که در اون وبلاگ زده شده دقت کنه و احیاناً نظر بده.
یا آهنگ رو با تمرکز گوش نمیدی، یا پُست اون نویسنده رو سرسری می خونی!
چقد فلسفی شد مریم خانوم !
وااااااااای دقیقا محمـــــــد
یعنی همیشه عذاب میکشم از این آهنگا
هیچــــــوقت هم گوش نمیدم بهشون
هیچـــــــــــوقت!!!!
چندین بارهم خواستم همچین پستی بذارم ولی روم نمیشد!!!!
آخه من همیشه خودم دارم آهنگ گوش میدم بعد سه چهار تا وبلاگو با هم باز میکنم بعد یهو آهنگ پخش میشه باید یکی یکی بگردم ببینم صدا از کدومه!!!!
یعنی الان من برم آهگم رو کلا بپوکونم؟؟؟؟
آهگم =آهنگم
کاری نداره که آخه!
خوب pausesh رو بزن پسرم
:دی
خب ازوونجایی ک اصوولا همیشه دای کامپیوترم قطه!درک نمی کنم!اما بضی وقتا هم که با صدا!!!وبلاگارو می خوونم مشکلی ندارم:دی
برم ی آهنگ واسه وبم بزارم:دی
:گل ل ل
دقیقا همینطوره واسه همین آهنگ وبم رو حذف کردم
وای چه بامزه . منم همینو میگم
گاهی انقدر متن پست واسم
مهمه که واسه این که حواسم
پرت نشه سریع میرم آهنگه
روقطع میکنم که خوب بخونم
و اینکه با تیراژه و دل آرام
موافقم...یه نمونه بارزش که
خیلی آهنگه رودوسداشتم
وهی دوس داشتم بخونه و
بخونه همون آهنگ سفره
های آسمانی بود.........
یاحق...
موافق نیستم چون بعضی وبلاگها آهنگ هاشون قشنگه !
موافق نیستم چون خودم گاهی اوقات اهنگ میزارم رو وبم
ولی خداییش دقت کن محمد شاید نویسنده میخواسته حسشو با اون اهنگ به خواننده منتقل کنه،چیرا درک نمیکنی تو؟ها؟چیرا؟
میدونی همون اهنگ گذاشتن چقدر دنگ و فنگ داره؟"ایکون دنگ و فنگ"نمیدونی که،اگه میدونستی میرفتی از تک تک نویسندگانی که اهنگ میزارن تشکر میکردی :دی
یک وبلاگی بود من اهنگش دوست داشتم بعد ان قدر میرفتم این وبلاگ که کل خانواده شاکی شده بودند حیف آهنگ برداشت
خودت میدونی دارم به چی میخندم!
به چی میخندی ؟! برو به خودت بخند ! باع
عارفه با من بودا
چه معنی داره اینجا درگوشی حرف میزنین؟
دلی پاشو بیا اینجا با هم رمزی حرف بزنیم یکم:دی
م.ح.م.د!!!
کپی کنم چت دیشب رو؟ کپی کنم؟!!!
ضمنا باع و مرض!
کلمه یاد گرفته واسه من هی فرت و فرت میگه باع!
کپی کن بینم ! منو از چی میترسونی ؟! برو از خدا بترس !
اومدم جزیره جان
میگم جزیره جمعه چی شد خلاصه؟
کافه چی باع که خیلی کلمه قشنگیه!!!!ما در خونواده پدریم همراه با یه واژه ی دیگه زیاد استفاده میشه، خیلی هم باحال و خنده داره
اوووووووووووووووووووووو جمعه
هیچی دیگه قراره به مناسبت اطاد شدن کامنتدونی کافه چی بریم نماز جمعه
ولی حالا بعد اون من تمام تلاشمو میکنم کم هزینه ترین راه رو انتخاب کنم
اطاد همون ازاد هست
دلی تو هم بیا بریم
بعد از نماز جمعه () پس بریم اونجایی که من گفتم
قلکت رو بشکن، عیدیهات رو باید خرج کنی خلاصه یا نه
باعشه. پس تا نمازجمعه شو با کافه چی بریم بعدش خودمون دوتایی. اخه اونجاییکه میخوایم بریم بچه راه نمیدن که
نه دیگه جزیره، تیراژه رو هم ببریم. خوش میگذره ها
البته من دارم سه تاییمون رو کنار هم تصور میکنم...
چه واویلایی بشه
کدوم گوری میخواید برید شما دوتا؟
من به احترام حضار سکوت میکنم !
نه دیگه دلی، تی تی جون گفته من فقط نماز جمعه میام. جاهای شُبه دار نمیام
تی تی جون و مررررض!
جزیره من رو نمی بری خو؟؟؟؟؟؟؟؟
تی تی جون!!! خونت حلاله جزیره
خلاصه بچه ها فردا حرکته، وعده ی ما صف های مرتب و شیک و قشنگ و پر فیض نماز جمعه
بعد از نماز حرکته البته، گفته باشم
محمد اینو امروز دیدم
http://shabzendeha.org/fazlollah-tavvakol-zemzemeh-mahtab-bedaheh-navazi-in-dashti-mode/
همینطوری دلم خواست