کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

 

داشتم پُست مینوشتم از اتفاقی که دیروز دیدم ! 

از یه مامان بزرگی که دور پتو پیچیده بودنش و سه تا مرد میان سال که  

احتمالن بچچه هاش بودن جلوی یه درمونگاه اونو با پتو بلند کرده بودنش 

و داشتن داخل درمونگاه میبردن که تو عصر ایران این لینک از زلزله ی بوشهر 

رو دیدم ! و این ینی خود زندگی ! خودِ خودِ خودِ زندگی !