کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

جناب حسابرس !

 

جای شما خالی از ساعت 5 بعد از ظهر ، یه کلله تا الان با جناب " حسابرس " بیرون 

بودیم و آنچنان مخش رو به که گرفتیم که عمرن به شمارش های تخیلیمون تو انبارگردانی 

بخواد گیر بده !!! تو شرکت علاوه بر کار حسابداری دارم کار سیاه بازی رو هم یاد  

میگیرم ، هرچند به قول بعضی بچه ها ما خودمون ذغالیم داوش !   

 

 

+ هرچند حرفای بعضی ها برام اندازه ی چیزم ارزشی نداره ، اما دوست عزیز  

میخوام صد سال سیاه تو گروه کسایی که با نارنجک و بمب و مردم آزاری اعتراض 

هاشونو بیان میکنن نباشم ! در یه مملکتو باید گِل گرفت که اپوزیسیونش نارنجک 

میندازه هوا تا بگه " من ناراضی ام " !