بعد از پیدا شدن طلا ، تو صندلی عقب ماشین
و یافتن یه " گیره سر " تو جیب سمت چپ شلوارم
میترسم پست بعدیم در مورد دیدن یه دختر با وعضی
نامناسب تو اتاقم باشه ! خدایا خودت بخیر بگذرون که
ما طاقت این یکی رو دیگه نداریم !
+ وقتی مامانت بهت میگه ببین تو جیب شلوارت پولی چیزی نداری میخوام
بندازمش تو ماشین مثه بچه ی آدم گوش کن و برو ببین ! نه اینکه بگی خودت
نگاه کن من دارم فوتبال میبینم ! چون احتمال داره یچی تو اون ته مه های جیب
پیدا بشه ، اما اینکه از کجا میاد و چجوری میاد والا منم بی خبرم ... اما جددن
این یکی اتهام پذیرفتنی نیست به خدا !