کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

دنیای شیرین گربه ها ...

 

 

 

  

 

شده یک دلخوشی واسم ، شایدم یک عادت ، از نظر خودم یک عادت خوب ... 

هر روز باید بهشون سر بزنم ، روزی 3 ، 4 بار ... 

حدود پنج شیش ماهه که شدن میهمون ما ، یک میهمون دائمی که بر خلاف سایر مهمونا 

خیلی دوسشون دارم ... اومدن تو حیاط و اطراق کردن و دارن حال میکنن ...

روزی که اومدن 2 تا برادر کوچولو بودن که همراه مامانشون اومدن و غذا گذاشتیم و موندگار 

شدن ، مامانشون بعد از چند وقت رفت ، البته بعضی موقع ها میاد یک سر کوچولو میزنه ... 

بعد از چند وقت یک دختر کوچولو هم پیدا شد ، اول که اومد همش دعوا بود و اون گربه ی  

کوچولو یجورایی فراری بود اما موندگار شد و الان رفیق تاپه اون 2 تاست .. 

 

گربه ها دنیای فوق العاده شیرینی دارن ، بازی کردناشون ، غذا خوردناشون ، تمیز کردناشون ، 

سرماخوردنشون و نحوه ی خوابیدنشون ... واقعا لذت بخشه دیدن این تصاویر ... 

براشون توپ گرفتم هر روز با اون بازی میکنن و بعضی موقع ها هم بازیشون میشم ... 

روزی 2 نوبت واسشون غذا میبرم و بعدش میان همو لیس میزنن و تمیز میکنن ...  

وقتی گشنشون میشه میان دم در حیاطو میزنن و غذا میخوان و وقتی میرم میپرن رو پاهام ..

فک کنم کلا زیاد هم سرما میخورن ، چند وقت پیش بود که یکیشون سرما خورده بود و چشم  

هاش عفونت کرده بود و همش عطسه میکرد که خدا رو شکر با راهنمایی های خانوم معلم 

و گذاشتن روزی 3 ، 4 بار قرص سرماخوردگی که تو آب حلش میکردم خوب شد ... 

خوابیدشون هم که دیگه هیچ ، 3تاشون میان به هم میچسبن و دستاشونو میندازن گردن 

 هم و میخوابن ...   

وقتی هم من یا بابام یا مامان خانوم بریم حیاط میان و 3 تایی شروع میکنن به بازی کردن که 

آره ما گشنمونه و غذا میخوایم !

 

حیوانات را دوس دارم ، خیلی زیاد ... چون مظلوم ترین موجودات و مخلوقات خدا هستن 

چون زبون دارن اما دروغ نمیگن ... چون خیلی چیزها را میفهمن و خوب درک میکنن و چون بر 

خلاف خیلی از ما انسان ها حیا دارن و هرکاریو انجام نمیدن ...   

گربه ها هم نمونه ای از این حیوانات هستن که من 3 تا از اون کوچولو هاشونو دارم ...  

خیلی هم خجالتین ، من وقتی باهاشون حرف میزنم و یجورایی قربون صدقشون میرم  

سرشونو میندازن پایین و یواشکی با اون گوشه ی چشمشون نگاه میکنن

انقد بهشون عادت کردم که اگر یک روز بهشون سر نزنم واقعا دلم براشون تنگ میشه ... 

واقعا از ته دلم دوستشون دارم و امیدوارم هیچ وقت ترکم نکنن ...