خب آدم سرنگ رو که برای هرکاری نمیخواد ، میخواد ؟!
یا مثلا اینکه چشه آدم قرمز بشه که دلیل بر معتاد بودنش نیست ، هست ؟!
خب شاید یکی سرنگ رو برای یه کار خیر بخواد ...
یا چشمش به خاطر آلودگی یا خواب زیاد قرمز شده باشه !
اما خب حق میدم ! کسی که ساعت 11 همینطوری میره دم خونه ی مامان بزرگش و
میگه کار اورژانسی دارم ، یه سرنگ بدین میخوام برم ، بایدم شک کنن !
تازه یکی هم مثه خاله کوچیکه ی ما اونجا باشه ! که همینطوریش متهم بودم !!
اما به جان خودمان سرنگو برای شیر دادن به یه بچچه گربه ی خوشجل موشجل میخواستم و
چشمم هم از خواب زیاد قرمز شده بود ! وگرنه ما کجا و معتادی کجا خاله خانوم !
اونم از نوع تزریقیش !
پی تشکر نوشت : با تشکر از خانوم معلم مهربونم که هی اینطور موقع ها مزاحمش میشم ...
دیشب یه گربه پشت باغچمون زایمان کرده بود و بچچش تنها بود و ما امروز رفتیم کمکش !
با سرنگ بهش شیر دادم و گذاشتمش تو سبد که خدا رو شکر سر و کله ی مامانش پیدا شد
و با یکی دو تا جیغ بنفش سر بنده ! بچچشو گرفت به دندونش و برد !
در ضمن خانوم معلم جان عرضه به انجام دادن کار نیست ، به نظارت بر انجام کار هست !
بعدا نوشت ! : با تشکر از دوست عزیز که با سرچ " دخترای کرهرود " به وب ما رسیده !
وبلاگمون مکان نبود که با لطف معتاد بودنمون تبدیل به مکان هم شد !