-
ماشالله پسر !
چهارشنبه 10 خردادماه سال 1391 22:18
امروز دقیقن از روزی که رژیم گرفتن رو شروع کردم 3 ماه و 28 روز میگذره ! و دقیقن از اون موقع تا حالا من 17 کیلو کم کردم ! این یعنی اینکه حال و حولی که دارم الان میکنم ، می ارزه به کل اون افت قند ها و بالا و پائین رفتن فشار و سر درد و زانو درد و تحمل گرسنگی های شبانه ! با اینکه دکتر گفت کم کم وزن کم کردن رو بی خیال شو و...
-
قصه ی یه مرد ...
سهشنبه 9 خردادماه سال 1391 01:22
این قصه یه مرد بدبخته که می خواد کوچ کنه... اونم یه کوچ اجباری... درست مثل اجدادمون... مثل پدربزرگامون... ولی خوش به حال اونا... اونا هرجا دلشون می خواست می تونستن برن... مثل الان نبود که همه جارو دیوار کشیدن... پول می خوان ، ویزا می خوان... هزار تا کوفت زهرمار می خوان... و این مرد بدبخت فقط یه سرمایه داره که اونم...
-
مرسی بچه ها ... برای بودنتون !
جمعه 5 خردادماه سال 1391 21:29
بعد از اینکه نتایج کنکور اومد ، خیلی ها بهم گفتن دور دانشگاه پیام نور رو خط بکش ! هم سخته ، هم اینکه هیچ وقت احساس دانشجو بودن نمیکنی ! گزینه ی اولیش تا حدی قبول ، هرچند الان به خاطر رقابتی که با آزاد داره خیلی شرایط بهتر شده اما گزینه ی دوم رو نه اصلن ، نه قبول داشتم و نه دارم ! شاید دانشجو بودن به این نباشه که هر...
-
خاک تو سره هرچی استاده عقده ایه کنن !
جمعه 5 خردادماه سال 1391 00:19
پیرو این پست از من به شما عزیزان نصیحت که هیچ وقت ، هیچ وقت قضاوت عجولانه نفرمائید ، چرا که ممکن هست بعد از گذشت زمانی نه چندان دراز ! متوجه شوید که 180 درجه با چیزی که شما فکر میکردید فرق داشته است ! دو هفته ی قبل با همین استاد خانوم امتحان میان ترم حسابداری میانه ی 2 داشتیم ، اعتراف میکنم که برگه رو کاملن خالی تحویل...
-
آخرین پست فوتبالی ، تا اطلاع ثانوی !
سهشنبه 2 خردادماه سال 1391 23:45
برای 2 فصل تقریبن خوب ، برای چهار برد متوالی ، برای جمع و جور کردن یه تیم کهکشانی و برای قهرمانی شیرین تو جام حذفی ... ممنون ! اما باید قبول کرد که استقلال برای شما خیلی بزرگ بود ... خداحافظ آقای مظلومی + فک میکنم این فصل خیلی اینجا رو استقلال مانور دادم و شاید برای همتون خیلی خسته کننده شده بود ! واسه این بود که...
-
۰۹۱۲۱۰۶۰۳۰۰ دیگر جواب نمیدهد !
دوشنبه 1 خردادماه سال 1391 23:21
جاش خیلی خالیه ... کاش برای بازی فردا بود . کاش بود و جواب تمام یاوه گوئی های سپاهانی ها رو میداد و بهشون میفهموند که یاد بگیرند با بزرگتر از خودشون چجوری صحبت کنند ! ... دلتنگتیم ناصر خان ... یک سال زود گذشت ... + فردا تولد یکی از رفقای قدیمی اینجاست ... کسی که دوستیه با اون برام یه افتخار محسوب میشه ... امیدوارم که...
-
8 مهره ی قرمز و 2 مهره ی آبی !
دوشنبه 1 خردادماه سال 1391 00:08
هرچقد ما ایرانی ها گند زده باشیم به فیس بوک و واقعن تحمل دیدن خیلی چیزاش غیر قبل تحمل شده اما باز یه خوبی هایی داره ! به خصوص تو مرور خاطرات گذشته ، اینکه اول با کلی نا امیدی اسم بچه هایی که از مدرسه یادت مونده رو سرچ میکنی و با کلی ذوق و شوق میبینی که تو فیس بوک هستند واقعن لذت بخشه ! و با صحبت کردن با همین بچه ها...
-
به افتخار تموم آبی های دنیا ...
یکشنبه 31 اردیبهشتماه سال 1391 02:04
اول منچستر سیتی حالا چلسی و دفعه ی بعدی " استقلال " به افتخار تموم آبی های دنیا ...
-
خط قرمز !
جمعه 29 اردیبهشتماه سال 1391 20:46
قبلنا از آدمها مغرور حالم به هم میخورد از اونا که تو خیابون اصلن نمیخندیدن و کلشونو میاوردن بالا و فقط جلوشونو میدیدن ! اما الان چند روزه که خودم به این حالت در اومدم ... نمیدونم اسمشو چی باید گذاشت ، شاید یه نوع لجبازی باشه ... اما با کیشو نمیدونم ! اینکه قبلن ها خیلی احساس خوبی داشتم وقتی یه نفر میخوره زمین برم کمکش...
-
صدایم کن
چهارشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1391 23:32
می تراود مهتاب می درخشد شب تاب نیست یک دم شکند خواب به چشم کس ولیک غم این خفته چند خواب در چشم ترم ، می شکند ... + از نیما ...
-
واقعیتی تلخ متاسفانه !
دوشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1391 22:14
بعد از یک ماه خورده ای که کامپیوترم رو داده بودن به دوستان حسابرس ، امروز بالاخره کامپیوتر رو پس گرفتم و صرفن جهت تلف کردن وقت و حس کنجکاوی شدید ( شما بخوانید فضولی ! ) رفتم هیستوری اینترنت اکسپلوره رو چک کردم که ببینم این همه علاقه و پی گیری واسه رفتن به اینترنت از طرف دوستان حسابرس واسه چی بوده ! جز یه خبرگزاری مهر...
-
اللـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه !
شنبه 23 اردیبهشتماه سال 1391 23:51
امروز قبل از اذون مغرب شبکه های استانی رو ول میچرخیدم که ببینم اذون کدوم شهرها زودتر و کدوما دیرتره ! اتفاقی رو شبکه ی همدان واسادم و دیدم که بین آیاتی که یه نفر داره قرآن میخوره همه " اللــــــــــــــــــــــــــــه " میگن ! راستش یاد بچگی افتادم ، هی خدا خدا میکردم کسی که داره قرآن میخونه ، انقد یه نفس...
-
بین همه ی تیم های دنیا ، عشق است استقلال ...
جمعه 22 اردیبهشتماه سال 1391 21:40
لیگ هم تموم شد ... قهرمان نشدیم ، اما خدا رو هزار بار مرتبه شکر که زنگ تفریح تیم های دیگه نبودیم و به هیچ عددی مثه " 4 " ای که شیر فرهاد مجیدی نشون داد وابسته نشدیم ! سپاهان برای سومین سال متوالی قهرمان لیگ برتر شد ... مسلمن خود اصفهانی ها هم میدونن که سه سال هیچ ! سی سال هم با تبانی یا حتی بدون تبانی ! ( که...
-
اردی بهشت ...
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1391 22:41
خوشبختانه یا متاسفانه از وبلاگ " باغ بی برگی رکسی ! " خبری در دست نیست ! و ماه همچنان میتابد ! پی نوشت ها و طرفداری از آنها فراوان است ! کسی به اسم وب کس دیگر کاری ندارد ! کامنت های خصوصی بدون دردسر می آیند و میروند ! و تنها فرقی که کرده است این است که " آقای محترم " تبدیل به " بانوی رنگین...
-
اردی بهشت اصفهان ، به روایت تصویر !
یکشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1391 22:59
فک میکنم اردی بهشت و خرداد و تابستون و زمستون و پائیز نداره ! اصفهان همیشه قشنگه ، همیشه تازگی داره ، همیشه با صفاست جاتون خالی به بهانه ی آزمون تافل آقا برادرمان ! یکی دو روز رفتیم اصفهان . همه جاهاشو قبلن چندین بار دیدم ، اما بازم انگار همه چی از نو بود ... جز گرماش که واقعن خسته کننده بود ... پیشنهاد میکنم اگر حال...
-
...
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 21:58
مسلمن از فردا پس فردا همه چی عادی میشه ... نگهبان جلوی در فقط به کارت دانشجویی پسرها گیر میده و دخترها کارت داشته باشن یا نداشته باشن برای ورود آزاد خواهند بود ! پارکینگ دانشجوها همچنان خالی میمونه جز یکی دو تا ماشین قراضه ی دانشگاه ! استاد میانمون با ماشین دولتیش خواهد آمد و سر کلاس از قانون منع استفاده ی شخصی از...
-
روزتان مبارک عاشقان
دوشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1391 23:55
تو یکی از پست های وبلاگ گیله مرد خوندم که نوشته بود : ممتاز و نمونه شدن برای یک سال است و ماندگار شدن برای یک عمر ... سلام بر معلمی که هر سال نمونه است و یک عمر ماندگار ... + دوس دارم روز معلم رو تبریک بگم به همه ی معلم ها و استاد هایی که نه به خاطر خالی کردن عقده های بچگیشون ، بلکه به خاطر عشق و علاقه ای که دارن این...
-
دم ، بچه های ، مجله ی ، دهه ی ، 90 ، گررررررررررم !
شنبه 9 اردیبهشتماه سال 1391 23:34
یادش بخیر ، پارسال همین موقع ها بود که با نیما تند تند آمار وبگذر مجله ی دهه ی 90 رو چک میکردیم و با خودمون میگفتیم که بالاخره کارمون گرفت ! راستش خیلی ذوق آور بود که در عرض یک روز 2 هزار تا بازدید داشتیم ، تو فکرمون میچرخید که این مجله هر طور شده باید ادامه داشته باشه و مثه بلاگزیت وسطش شل بازی در نیاریم ! اما...
-
ای بابا !
جمعه 8 اردیبهشتماه سال 1391 00:20
حالا خلیج فارس یا پارس یا عرب یا افغانستان یا کانادا ! به ما چه ربطی داره آخه ؟! بذارین ببرن حالشو بکنن ... اگرم مردم ابوموسی ناراحتن من به نمایندگی از همه اراکی ها میگم اراک خودمون واسه امارات ، والا به خدا ... کللن اینا رو ول کنید ، جنگیدن قهرمانانه و شجاعانه ی پرسپولیسی ها واسه دسته یکی نشدن رو بچسبید ! + پیشاپیش...
-
بوی گل و سوسن و یاسمن آید !
دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1391 21:45
تو دانشگاه ما زیاد اتفاق میفته که کلاسها تو لحظات آخر به خاطر شلوغی بعضی هاشون و خلوت بودن اون بعضی های دیگه جابه جا میشه و بعضی دانشجوها اشتباه میرن سر اون یکی کلاس و چند دقیقه میشینن و از استاد مربوطه تلمذ ! میکنن و میفهمن که بعله اشتباه اومدم انگار ! ترم قبل سرکلاس زبان تخصصی 1 بودیم که یه پسر فوق العاده خوشتیپ و...
-
قصه ی بی وفائی از خدا بدوره ...
دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1391 00:27
گفتیم ، عشق را به صبوری دوا کنیم هر روز ، عشق بیشتر و صبر کمتر است + گوش کنید .
-
آهای فرهاد مجیدی ...
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 19:31
دلم واسه دیدن اینجور لحظات ناب خیلی تنگ شده بود ! اصلن مهم نبود که 100 هزار تا پرسپولیسی تو ورزشگاه بودن و به فرهاد از اول بازی فحش میدادن ... مهم این بود که وقتی داشت از زمین میرفت بیرون به همشون ثابت کرد که یه اسم کوچیک فرهاد می ارزه به کل تاریخ پرسپولیس و جد و آباد نداشتش ! فرهاد الان تو استقلال نیست ، اما اون تا...
-
خدایا شکرت
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 23:33
قربونش برم تو کارش تعادل معادل که نیست ! یا هیچی نمیفرسته این ورا یا اگرم میفرسته طوری میفرسته که همه بالاتفاق اذعان دارن که ماتحت آسمون سوراخ شده ، البته جز کارشناسان محترم هواشناسی ! * * طبق پیش بینی عزیزان قرار بود امروز نیمه ابری باشه تا تمام ابری در بعضی نقاط همراه با بارش پراکنده ی باران ! اما یه کلله از صبح مثه...
-
چاهار فصل !
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1391 23:19
چند وقت پیش بود که تو راه شرکت ، تلفیق ابرها با کوه ها یه صحنه ی جالبو به وجود آورده بود ، وسط راه پیاده شدم و ازش عکس گرفتم و شب گذاشتمش تو وبلاگ ... به نظرم عکس قشنگی شد ، یا لااقل اینکه خودم خیلی دوسش داشتم و دارم البته ، اما به قول بچچه ها این زمین خشک بدجور میزد تو ذوق ! از این عکس تا حالا 2 ، 3 ماه میگذره ، اون...
-
اتهام پذیرفتنی نیست به خدا !
جمعه 25 فروردینماه سال 1391 23:39
بعد از پیدا شدن طلا ، تو صندلی عقب ماشین و یافتن یه " گیره سر " تو جیب سمت چپ شلوارم میترسم پست بعدیم در مورد دیدن یه دختر با وعضی نامناسب تو اتاقم باشه ! خدایا خودت بخیر بگذرون که ما طاقت این یکی رو دیگه نداریم ! + وقتی مامانت بهت میگه ببین تو جیب شلوارت پولی چیزی نداری میخوام بندازمش تو ماشین مثه بچه ی آدم...
-
تو خود حدیث مفصل بخوان ...
چهارشنبه 23 فروردینماه سال 1391 22:55
+ یکی از مثال های امروز کلاس مدیریت مالی 1 ! هرکی هم نتونست دست خطمو بخونه مشکل خودشه ، والا ! ++ فردا با اون " استاد خانومه " کلاس داریم و جمیعن اجناس مذکر کلاس در حال لحظه شماری برای کلاس فردا هستند ! اصن یه وعضی
-
کاش اینطوری بود ! ( نظر شما چیه ؟! )
سهشنبه 22 فروردینماه سال 1391 21:35
تو پستی که از شرکت رفتن و غرغرهای اون نوشتم ، " دورا " یکی از خوانندگان بی نشان ! اینجا یه کامنت گذاشت و گفت اگر همه ی شرایط به خصوص شرایط مالی اگر جور باشه دوس داری چیکاره بشی ؟! منم جواب دادم : " اولویت اولم خوردن و خوابیدن خواهد بود ! و اگر اون نباشه فوتبالیست شدن یه رویای بزرگه برام ، نه به خاطر...
-
دوبله تولد !
یکشنبه 20 فروردینماه سال 1391 22:09
یادش بخیر ، پارسال همین روزا بود که نیما بهم زنگ زد و گفت فردا تولد محدثه هست ، بیا به خاطر جبران محبت هاش براش یه وبلاگ بزنیم و به مناسبت تولد بهش تقدیم کنیم ... منم که از خدا خواسته و عاشق این جور کارا سریع قبول کردم و خیلی زود دست به کار شدیم و یه وبلاگ ساختیم و یه متن هم اماده کردیم و گذاشتیم تو اون وبلاگ ! و حالا...
-
با اینا ؛ شرکت رفتنو سر میکنم !!
شنبه 19 فروردینماه سال 1391 23:26
این روزا نه تحمل صبح از خواب پا شدن و رفتن به شرکت رو دارم نه تحمل غُرغُرای همکارا از حقوق کم نه تحمل چپ چپ نگاه کردنشون نه تحمل بوی گند سیگارشون نه تحمل آواز خونی زیر لبشون نه تحمل زیر آب زنی هاشون و نه تحمل مدیر مالیه تازه به دوران رسیده ای که اینترنت اتاق حسابداری رو به خاطر زیاد استفاده کردن قطع کرد و خودشو کشت تا...
-
استاد باید خانوم باشه
جمعه 18 فروردینماه سال 1391 00:29
امروز دانشگاه بعد از مدت ها واقعن خوش گذشت ! مثه همون ترم های اول که جز خنده هیچی نبود . بعد از طی کردن با چند تا استاد عقده ای امروز چشمون به جمال یه استاد درست درمون و باحال روشن شد ... اصلن دم هرچی استاده خانومه گرم ...