کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

کوچه باغ

و ناگهان چقدر زود دیر میشود ... !

الهی موفق باشید کنکوری ها !

 

2 سال پیش شب قبل از کنکورم بود ... ساعت 7 ، 7:30 برنامه ی شبکه ی آموزش ... 

هیچ وقت شبکه ی آموزش رو به عنوان یادگیری درس نمیدیدم اما برنامه های روانشناسیش 

رو چرا ، همیشه با دقت میدیدم و گوش میکردم ... 

شب قبل از کنکور هم یه آقایی اومده بود و بحث روانشناسی میکرد ... 

کاری به صحبت های اولیه و ایناش ندارم ... اما صحبت پایانیش خیلی برام جالب بود !  

گفت کنکوری ها این جمله ی منو فردا تو ذهنشون بیارن ... چیزی که واقعا انرژی بخش بود ...  

یه داستان بود ... اگر بریم تو فازش میبینیم که واقعیه ...

 

گفت یکی داشته تو یه جاده ی صاف پیاده میرفته ، میدیده که یه سایه ای پشتشه و داره 

قدم به قدم باهاش میاد ... این سایه ادامه داشته تا جایی که اون طرف میرسیده به یه جای 

سخت مسیر و پیچ و خم دار ! باز برمیگرده عقب ببینه همون سایه هست یا نه ، میبینه که  

 اون سایه هست اما اثری از پای خودش نیست ... ! بیشتر دقت میکنه میبینه که اون سایه اون 

طرفو بغل کرده و داره از اون جای سخت مسیر عبور میده ... 

 اون سایه کسی نبوده جز " خدا "  ... نتیجه گرفت که خدا همیشه باهامون هست ... 

 قدم به قدم ، اما مواقع مشکلات اونی که کمتر هست ماییم و خدا بیشتر از ماست !   

  

نمیخوام بگم کنکور مشکله ، نه اصلا ... شاید مثه اون راه صاف میمونه ... 

اما چه بخوایم چه نخوایم استرس ها و هیجانات خاص خودش رو داره ... 

این مثال رو گفتم تا بگم مطمئنم که خدا فردا همراه با دوستان کنکوریم هست ...  

کسایی که امیدوارم نتیجه ی زحماتشون رو ببینند و هر رشته و دانشگاهی که دوس دارن  

قبول شن ... منم اگر لایق باشم حتما براشون دعا میکنم ... کنکور هم یکی از مراحل زندگیه 

 که میگذره ... با خاطرات خوب و بدش !  دوستای خوبم :   

محدثه ، دختر فصل شکوفه 

فریبا ، دخترآبان  

محمدرضا ، پسر آبان و  

دخترک زبون دراز ...    

 

 امسال کنکوری های بلاگستانند ... الهی موفق باشید کنکوری ها !   

 

 

 

پی نوشت : از الان باید قول شیرینی قبول شدنشونو بگیریم ...  

وقتی قبول شدن دیگه تحویل نمیگیرن ... پس باید قول کتبی بدن همینجا !