جمعه صبح ...
قطعه ی 255 ، ردیف 57 ، شماره ی 12 قطعه ی نام آوران ...
به یاد او که همیشه در قلب ها زنده است ...
روحت شاد ناصر خان حجازی .
پی نوشت : با خودمان عهد کردیم در این 3 روز که تهران عروسی دختر عمه جانمان هست و
دسترسی به اینترنت نداریم حتی فکرش رو هم نکنیم که یه وبلاگی داریم و یه مسنجری و
یه فیس بوکی ! که تا لحظات آخر به این هدف رسیدیم اما در جاده و به شوق دسترسی
به جنس یعنی همون نت با سرعت 140 آمدیم که آقا پلیسه که شبا بیداره و اینا دید و 40
تومن پول مفت جریمه کرد ! گفتیم فدای سرمان پدر جان فرمودند وقتی رفتی پولو پرداخت
کردی اون موقع فدای سرت ! حالا ما هم برای رو کم کنی اون آقا پلیسه نمیریم پرداخت کنیم
تا به همگان اثبات کنیم که اینجا چیز تو چیز است ... یعنی ایران است ! اصلا میخوایم بدونیم
کی میاد بهمون گیر بده ! والا با این پلیساشون ... به سرعت مردم هم کار دارن ... !