-
تولدت مبارک تاواریش !
پنجشنبه 19 خردادماه سال 1390 21:34
من اومدم کلی فک کردم واسه تولد " نیما " چی بیام بنویسم ... گفتم اگر بیام از نحوه ی آشنایی بنویسم و کلی احساساتیش کنم و اشک و آه راه بندازم خیلی تکراری شده ، کیه که بیاد گوش بده ؟! بعد گفتم خب میام براش آگهی فوت درست میکنیم و میگیم الان حضورش کمتره تو نت یعنی به رحمت خدا رفته ! که ترسیدم باز بزرگترا بیان دعوا...
-
تو از شهر غریبه ، بی نشونی اومدی ! ...
چهارشنبه 18 خردادماه سال 1390 17:33
امروز بالاخره بعد از مدت ها بحث و جدل و بزن بزن و اختشاش و فتنه و این چیزا امروز فهمیدیم با اجازه ی بزرگترا بعله ! " نفت تهران " اومد سر سفره های مردم اراک ! یعنی تیمش انتقال داده شد به اینورا ... حالا این همه عادل خودشو کشت نظر سنجی گذاشت ، مرکزی دیلی اومد مقاله نوشت که آقای لطفی نماینده ی اراک تو برنامه ی...
-
آرزو بر دانشجویان عیب نیست !
دوشنبه 16 خردادماه سال 1390 22:04
فک میکنم دبستان بودم ... یه برنامه کودک پخش میشد که یه پسر بچچه بود که یچی داشت مثه یه ساعت مچی ، بعد رو اون ساعت یه برآمدگی بود که هروقت اونو میزد " زمان می ایستاد ! " و اون هرکاری دلش میخواست میکرد ... همیشه من آروزی داشتن اون ساعتو میکردم ... یادمه میگفتم اگر اونو داشتم میزدمش میرم اسباب بازی فروشی هرچی...
-
عزاداری ما شده درس !
شنبه 14 خردادماه سال 1390 22:59
هیچ وقت از 14 ام و 15 ام خرداد خوشم نمیامده ! چرا ؟! چون دلم میسوزه ملت میرن " شمال " عزاداری و ما میشینیم مثه این چیزا درس میخونیم ! نمیگن دانشجو ها هم دوس دارن عزاداری کنن ... والا
-
تولدت مبارک اول اولین ها ... !
جمعه 13 خردادماه سال 1390 21:31
خیلی چیزا هست که همیشه تو ذهن انسان ثبت میشه ... خاطره هایی که شاید چندین سال پیش اتفاق افتاده باشه ... منم مثه همه ، شاید بیشتر از همه ! خاطره ها تو ذهنم ثبت میشه ... چون آدم فوق العاده خاطره بازیم و با خاطره ها زندگی میکنم ... خاطره هایی که تو هر جا واسم اتفاق میفته ، حتی اینجا ! اینکه تو دنیای مجازی " اولین...
-
...
پنجشنبه 12 خردادماه سال 1390 19:03
از همینجا و از همین تریبون ! آرزوی برد تیم رقیب " پرسپولیس " را در نیمه نهایی جام حذفی که در ساعتی دیگر برگزار خواهد شد ، داریم ! حالا چرا ؟! چون میترسم فولاد بیاد بالا بعد ملوان ببرش و بره آسیا !! نه تنها انزلی و نه تنها ایران بلکه کل آسیا زیر سوال خواهد رفت ! اگر بره باید منتظر نتایجی از قبیل 6.0 ، 6،1 ،...
-
شد یک سال !
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 22:43
شد یک سال ... یادش بخیر اون روز اول ... خوب یادمه که چه پستی گذاشتم ... یه پست طنز در رابطه ی با حقوق بشر برای کودکان اروپایی بود ... قبلش وبلاگ نویس بودم ، اما نه خیلی جدی ... علاوه بر اون خیلی هم تک بعدی ! دوست وبلاگی داشتم و نداشتم ! یعنی فقط در حد کامنت و این چیزا ... الان که نگاه میکنم میبینم خیلی فرق کرده ها ......
-
صرفا جهت تشکر !
دوشنبه 9 خردادماه سال 1390 20:57
این پست از وبلاگمان ، صرفا جهت تشکر از مورچگان اتاقمان است که در این یکی دو روز اخیر لطف کرده و با کوچ دسته جمعی سمت جنازه ی سوسکی که یک هفته بود او را با مشقت تمام کشته بودیم ولی به دلیل چندش آور بودن صحنه و البته تنبلی و نداشتن حوصله از بردن وی به سمت سطل آشغال امتناع کرده بودیم ، او را به لانه ی درویشی خود برده و...
-
منحصر به فرد ترین آدمهای روی کره ی زمین !
شنبه 7 خردادماه سال 1390 21:04
قبول دارین ما ایرانی ها کلا منحصر به فرد ترین آدم های روی زمینیم ؟! یعنی کلا تو همه چی استادیم ها اما تو یچی خیلی بیشتر ! اونم ایجاد کمپین ، صادر کردن بیانیه ، تشکیل جمعیت این و اون و ... حالا این به کنار ، حمایت هایی که از اینا میشه رو آدم تو کفش میمونه ! به خصوص تو دنیای اینترنت ... نمونش تاثیر گذار ترین چهره ی مجله...
-
درخواست " سکوت " به احترام ناصر حجازی ...
جمعه 6 خردادماه سال 1390 09:13
دیشب خواهر عزیزم سوفی بهم اطلاع داد که ایرانی ها با فرستادن ایمیل دارن از باشگاه منچستر یونایتد ، جایی که یک زمان قرار بود ناصر حجازی به عضویت اون باشگاه در بیاد درخواست میکنن تا در بازی فردا شب ( فینال جام باشگاه های اروپا ) به احترام اسطوره ی تکرار نشدنی فوتبال ایران " ناصر حجازی " ، اول بازی یک دقیقه سکوت...
-
استاااااااااد ! بفرمیو ! بگیو !
جمعه 6 خردادماه سال 1390 01:45
امروز که رفتم وبلاگ کیانا ، دیدم یه بحث جالب رو انجام داده و بر طبق ارزشیابی سایت دانشگاه که ازشون خواسته درباره ی استاد ها نظر بدن اومده اونجا نظرشو گفته ... هرچند قالب وبلاگش باهام مشکل داره اساسی ، هم دیر وا میشه هم اینکه من نتونستم کل مطلبشو بخونم ، چون فقط پاراگراف اولش بود که وا شد ... ( یه فکری کن کیانا ... به...
-
فقط " ناصر حجازی " بخواند !
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 01:06
همین چند سال پیش بود ، لیگ 84 ، 85 ... یکی میگفت ناصر حجازی مربی کردنش هم مثه دروازه بانی کردنش مفت نمی ارزه ! بهش میگفتم مگه دروازه بانی کردنش چش بوده ؟! میگفت وقتی تو تیم ملی بود انقد گل میخورد که نگو ! بعدش هم که رفت کشورهای در پیتی مثه بنگلادش و هند ! گفتم بهش ... بذار قبلش احوالپرسی کنم ... یادم نبود ... مخاطب...
-
امروز ، آسمان دیگر آبی نیست ...
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 17:37
یادمه همیشه به خوشتیپی میشناختنش ... اون موقع ها که بچه بودم ، مامان بزرگم میپرسید از فوتبالیست ها کیو بیشتر از همه دوس داری ؟! اون موقع ناصر حجازی مربی استقلال بود و استقلال هم تو جام باشگاه های آسیا ! بهش میگفتم " ناصر حجازی " که الان مربی استقلاله رو از همه بیشتر دوس دارم ... میگفت کیه ؟! بابا بهش میگفت...
-
خداحافظ اسطوره
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 12:13
-
کوچه لره سو سپمیشم ...
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 01:20
اولین بار تو فیلم مارمولک آهنگشو شنیدم ... راستش من زبون آذری بلد نیستم اما انقد این آهنگ احساس داره توش که هرچند حالیت نشه چی داره میگه اما بد به دلت میشینه ... دومین باری که گوشش کردم تو فایل صوتی حمید بود ... خیلی دنبالش کردم تا اسمشو پیدا کنم اما هیشکی نمیدونست ... تا اینکه همین یکی دو روز پیش حمید تو وبلاگش پیداش...
-
عاقبت فضولی !
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 00:08
دیشب ساعت 9 و 10 بود که دیدم داره از سر کوچه صدای داد و بیداد میاد ! اولش فک میکردم یک دختر بچچه هست و حتما قاقالی لی میخواد و بابا و مامانش واسش نخریدن زده زیر گریه ! اما دیدم نه اوضاع خرابتر شده و یک خانومه که داره داد میزنه : پتیاره ی ........ ( به جون خودم خیلی بد بود ، نمیشه نوشت ! ) خب حالا من که کلا فضولم ،...
-
...
جمعه 30 اردیبهشتماه سال 1390 21:05
مجله ی دهه ی 90 بروز شد ...
-
ملاقات با دوستان حراستی !
پنجشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1390 22:01
امروز رفتم حراست دانشگاه ! برای چی ؟! برای پرسیدن یک سری سوال چرت و پرت ! چرا چرت و پرت ؟! الان خدمتتون عرض میکنم ! بذارین قبلش یکم از محوطه ی دانشگاه بگم ... دانشگاه مارو وسط کویر ساختن ! مدارکشم موجوده ... تشریف آوردین اراک نشونتون میدم ! بغل دانشگاه ما معمولا جز کامیون و ماشین سنگین هم چیز دیگه ای رد نمیشه ! بعد تو...
-
م مثله مادر !
چهارشنبه 28 اردیبهشتماه سال 1390 21:02
چند وقت پیش ها تو وبلاگ یکی از دوستان که یادم نیست کی بود ترانه ی فیلم " م مثله مادر " رو دانلود کردم که گوشش نکردم تا همین امروز ! متاسفانه من نه این فیلمو دیدم نه فیلم مادر از علی حاتمی ... نمیدونم چرا . اما این آهنگ فوق العاده هست ... بیشتر از این نمیدونم باید چی گفت دربارش ... حدود چند ماه پیش یکی از من...
-
ادامه ی بحث ازدواج موقت !
دوشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1390 23:43
اول تشکر میکنم که پست قبل تو بحث شرکت کردین و نظرتونو گفتین ... دوم ، راستش حدس میزدم پست قبل بعضی ها موافق باشن و بعضی ها هم مخالف ! اما اینطوری که پیداست خیلی ها مخالفن و فقط چند نفر از دوستان موافق بودن و اون هم به شرط موجود بودن شرایط ازدواج موقت ! مثه رضایت دو طرف و ... راستش هدف من از پست قبل برای جوون های همسن...
-
ازدواج موقت ... خوب یا بد ؟!
جمعه 23 اردیبهشتماه سال 1390 22:07
آقا به جان خودم هیچ خبری نیست ... من خیر سرم نه میخوام ازدواج موقت کنم نه دائم ! فقط دوس دارم نظر افکار عمومی جامعه رو درباره ی ازدواج موقت بدونم ... همین ! گناه که نکردم ... میخوام به دانسته های نا محدودم اضافه شه ... ! فقط یک سوال دارم : هرکی خواست جواب بده ... ازدواج موقت خوبه یا بد ؟! اگر خوبه چرا و اگر بده چرا ؟!...
-
الهه ناز ...
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 23:59
امشب بعد از حدود 3 ، 4 روز تمرین درست حسابی و سخت ، تونستم " الهه ناز " رو بزنم ... براش انگیزه داشتم ... چون فقط میخواستم با زدن این آهنگ به یادش باشم و بگم فراموشش نمیکنم ... همین ! پی نوشت : نه عاشق شدم ، نه بودم و نه خواهم شد ! این آهنگو هم برای خانوم س یا احیانا شخص دیگه ای که فکر میکنین نزدم ! برای یکی...
-
نشد که نشد !
چهارشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1390 20:07
نشد ! نشد دیگه ! حتما قسمت نبوده ... نمیدونم ، اما حیف بود ... حقش بود بریم بالا ... امروز به خصوص دقایق آخر یاد بازی اون موقع های استقلال تو جام باشگاه های آسیا افتادم . فک میکنم استقلال با الاتحاد بود که " علیرضا نیکبخت " دقیقه ی آخر با اون گل خوشگل باعث شد استقلال ( بازم فک میکنم ) بره نیمه نهایی ... کاش...
-
قربون خنده ی رو لبت برم من جقلِ مو فرفری !
دوشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1390 22:55
سلام جقلهِ ی مو فرفری ... سلام گلم ... خیلی وقته که میخواستم با بچچه ها آشنات کنم ، اما فرصتش نبوده ... امروز که بهت دقت کردم و دیدم داری تو اون هوای بارونی که دل آدم بی خود و بی جهت میگیره ، مثه همیشه لبخند میزنی تصمیم گرفتم ازت بنویسم ... میدونی که برام خیلی ارزش داری ... میدونی که خیلی دوستت دارم چون هرجا میرم...
-
جای همه خالی !
شنبه 17 اردیبهشتماه سال 1390 23:00
امروز رفتیم عباس آباد شازند ... قشنگ بود ... خیلی قشنگ . همه جا سبز ... هوا بارونی ... خلوت ... جون میداد واسه یه قلیون ، حیف که نشد ! پی نوشت : لازم میدونم از همینجا به تیراژه ی عزیز ، همکارمون در مجله ی دهه ی 90 در گذشت پدر بزرگ گرامیشو تسلیت بگم و آرزوی صبر کنم برای خودش و خونواده ی بزرگوارش .
-
همینطوری نوشت !
جمعه 16 اردیبهشتماه سال 1390 19:15
- این روزا خیلی بی حوصله شدم ... دلیل خاصی هم نداره ... کلا حوصلم سر رفته دیگه ... دقت کردم دیدم انصافا هیچ جذابیت خاصی نداره این زندگی کردن های ما ! خیلی بی خود شده ب خدا ... - حدود یک ماهه که از علی و پوریا بی خبرم ... قبلا ها هر هفته یشب میرفتیم ولگردی ... اما نمیدونم این 2 تا آقا پسر دارن چیکار میکنن ! قرار بود...
-
تهران - قم - کاشان - نیاسر - مشهد اردهال - قم !
چهارشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1390 22:16
منم مثه خیلی از بچچه های دیگه از کاشان خوشم نمیامد ! دلیلشم تابلوئه دیگه ... تو دوران مدرسه از ابتدایی تا دبیرستان : درس میخوندی ، میبردنت کاشان درس نمیخوندی ، میبردنت کاشان فحش میدادی ، میبردنت کاشان دعوا میکردی ، میبردنت کاشان میفتادی ، میبردنت کاشان میزدی تو سر خودت نمیام ، بازم میبردنت کاشان ! اما اینبار با همیشه...
-
...
یکشنبه 11 اردیبهشتماه سال 1390 20:40
۱ . از دیشب تا حالا نمیدونم دقیقا چه مرگم شده ! دیشب حالم خوب نبود ... یعنی افتضاح بود ... امروز رفتم دکتر ... یکی میگه مسموم شدی ! یکی دیگه میگه رودل کردی ! یکی دیگه میگه ویروس گرفتی ! آخرش هم نفهمیدم چی شدم و چه غلطی باید کنم تا خوب شم ، فقط میدونم با سرم و آمپول سوراخ سوراخم کردن اما هنوز هیچی به هیچی ! 2 . امروز...
-
مجله ی اینترنتی دهه ی 90
شنبه 10 اردیبهشتماه سال 1390 21:20
طبق قولی که داده بودیم ، اومدیم ! این شما و این هم " مجله ی اینترنتی دهه ی 90 "
-
ممنون بابت همه چی !
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1390 23:09
1 . امروز با بچه های وبلاگستان رفتیم کاشان ... راستش همین الان رسیدم و خیلی خیلی خسته ام ! حال و حوصله ی گذاشتن سفرنامه رو ندارم ، اما ایشالله به همین زودی ها این کار را خواهم کرد ... فقط اومدم تشکر کنم از تک تک بچه ها ... کسایی که قبلا دیده بودمشون ، کسایی که تازه دیدمشون ، کسایی که فقط یک اسم ازشون میدونستم ، کسایی...